تاريخچه زايمان بدون درد
براي زايمان ملكه ويكتوريا از كلروفورم استفاده كرد. شيوة بيحسي موضعي نخاعي (اسپاينال/ spinal) را در سال 1899 دكتر بير (Bier) معرفي كرد و در سال 1907 استفاده از آن در شاخههاي مختلف جراحي متداول گرديد
براي زايمان ملكه ويكتوريا از كلروفورم استفاده كرد. شيوة بيحسي موضعي نخاعي (اسپاينال/ spinal) را در سال 1899 دكتر بير (Bier) معرفي كرد و در سال 1907 استفاده از آن در شاخههاي مختلف جراحي متداول گرديد. اما روش بيحسي موضعي دور نخاعي (اپيدورال/ epidural) در سال 1960 براي ايجاد بيدردي در زايمان طبيعي به كار گرفته شد. چند سال بعد، پزشكان دريافتند كه اين شيوه به سلامت مادر و جنين لطمهاي وارد نميكند. بدين ترتيب استفاده از روشهاي القاي بيدردي به هنگام زايمان مرسوم شد.
روشهاي زايمان بيدرد
روشهاي مورد استفاده براي بيدردسازي زايمان به دو گروه دارويي و غيردارويي تقسيم ميشوند. دكتر سكينه قدياني به معرفي اين روشها ميپردازد: «از جملة روشهاي بيدردسازي غيردارويي، آماده كردن روحي و رواني زنِ باردار براي قبول و گذراندن يك زايمان طبيعي است. اگر زني در هنگام تولد فرزند اول خود با مراحل مختلف زايماني آشنا باشد و با انگيزهاي قوي زايمان را شروع كند، دردي معادل درد يك زنِ چندزا را تجربه خواهد كرد؛ در صورتي كه زنانِ آموزشنديده دردهاي شديدتري را تجربه خواهند كرد. روشهاي غيردارويي نياز به زمان دارند و آموزش مادر از چندين ماه قبل از زمان زايمان آغاز ميشود.
القاي خواب يا هيپنوتيزم، مراقبتهاي روحي و رواني، طب سوزني، تحريك الكتريكي پوست (TENS)، زايمان در آب، ماساژ و آرمش (Relaxation) از ديگر روشهاي پيشنهادي هستند. بهطور كلي، روشهاي غيردارويي بيدردسازي زايمان درد را به تمامي از بين نميبرند و ما مجبوريم كه از روشهاي ديگري نيز در كنار آنها استفاده كنيم. در اين موارد بايد به مادر تذكر داده شود كه بيدردي كامل نيست.
روشهاي بيدردي دارويي به سه دسته تقسيمبندي ميشوند. يكي از آنها استفاده از گازهاي استنشاقي است. گاز O2N شايعترين و قديميترين داروي استنشاقي مصرفي در اين مورد است. در روش تزريق دارو، از انواع مخدرها و آرامبخشها براي كاستن از اضطراب حين زايمان و، به درجاتي، تخفيف درد استفاده ميشود. اما پركاربردترين روش، بهرهگيري از بيحسي موضعي است. داروي بيحسي در مرحلة مشخصي از زايمان، از طريق سوزني كه در ناحية كمر فرو ميرود، به فضاي دور نخاعي، نخاعي و گاه هر دو تزريق ميشود. بيدردي ايجادشده در اين روش نسبتاً كامل است.»
دكتر لاله وثوقيان، متخصص بيهوشي و مراقبتهاي ويژه، در پاسخ به اين پرسش كه آيا بيدردسازي ناحيهاي طولاني شدن زمان زايمان را به دنبال دارد، ميگويد: «اين مسئله ذهن بسياري از متخصصان بيماريهاي زنان را به خود مشغول كرده است. بايد توجه داشت كه اين روش بيدردسازي تنها حس درد را مهار ميكند و اثري بر قدرت عضلاني و حركتي مادر ندارد. بنابراين، در صورت اجراي صحيح تكنيك و همچنين آموزش قبلي مادر، احتمال طولاني شدن زايمان وجود ندارد.»
دكتر قدياني در مورد عوارض احتمالي ناشي از بيحسيهاي منطقهاي توضيح ميدهد: «افت فشار خون يكي از شايعترين عوارض اين قبيل بيحسيهاست كه با مايعدرماني و جايگزين كردن حجم كافي از آن قابل جبران است. خارش، تهوع، استفراغ، ضعف تنفسي، عفونت و سردرد از ديگر عوارض احتمالي است. سردرد به علت زور زدنهاي متوالي و كمبود آب بدن ايجاد ميشود و خوشبختانه در اكثر موارد با درمانهاي محافظتي مانند استراحت در بستر، مصرف ضددردها، تزريق مايعات و بستن شكمبند محكم برطرف ميشود. برخي مطالعات شيوع بيشتر كمردردِ پس از زايمان را در زناني كه از اين روش استفاده كردهاند نشان ميدهد. اين درد كمر به علت انقباضات شديد رحمي و سير طبيعي زايمان ايجاد ميشود و ارتباطي با بيحسي موضعي ندارد.»
دكتر وثوقيان خاطرنشان ميكند: «علت اصلي كمردردِ پس از زايمان، افزايش وزن مادر در دوران بارداري، فشار جنين بر مهرهها و اعصاب كمري و همچنين قرارگيري نامناسب روي تختهاي زايمان و اتاق عمل است. برخلاف تصور عموم، عبور سوزن از فضاي بين مهرههاي كمري آسيبي به ستون مهرهها و نخاع وارد نميكند. عارضة كمردردِ متعاقب بيحسي نخاعي به علت عبور سوزن از پردة محافظ نخاع ايجاد ميشود. البته امروزه، به دليل استفاده از سوزنهاي بسيار نازك، بروز اين عارضه نسبت به گذشته كمتر شده است. در روش بيحسي دور نخاعي، به دليل سالم ماندن لاية محافظ نخاع، احتمال بروز سردرد وجود ندارد.»