زهرا کوچولوزهرا کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

زهرا کوچولو و باباش

سلام دوستانی که به وبلاگ من سر میزنند لطفاً کامنت بگزارید

روانی کردن شوهر{طنز}

1390/4/3 15:07
نویسنده : بابای زهرا
1,621 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان .بعد از چند مطلب اموزنده طنز برای اقایان .دیگه نوبت اموزش خانمها بود.اموزش روانی کردن شوهر

دائما به شوهرتان بگوييد : ولي خودمونيم ها ، تو بيريخت ترين خواستگارم بودي ! غذاي شور و سوخته جلوي شوهرتان بگذاريد و قبل از اينکه به غذا لب بزند بگوييد : اينقدر بدم مياد از
مردايي که از غذاي زنشون ايراد مي گيرن !
هروقت شوهرتان براي شما دسته گل خريد بگوييد : اِ ، باغچه همسايه چه گلهاي قشنگي
داره ! چرا کنديشون ؟!
هر وقت شوهرتان براي شما حرفاي عشقولانه زد ، به طرز فجيعي از ته حلق
بگوييد :هووووووووووووووووق !
هر وقت مادر شوهرتان منزل شما دعوت بود به او محل نگذاريد و برويد توي اتاقتان روزنامه بخوانيد
هر وقت ديديد شوهرتان مشغول تماشاي مسابقه فوتبال مي باشد به بهانه تماشاي عمو پورنگ ،
سريع کانال را عوض نماييد !
دائماً در حضور شوهرتان ، از عرضه و توانايي هاي مردان ديگر تعريف کنيد !
براي تولد شوهرتان ، مسواک وخمير دندان کادو بگيريد و بگوييد که عزيزم اميدوارم صد سال زنده
باشي و ديگه هيچوقت دهنت بوي گند نده !
اگه شوهرتان با کلي قرض و قوله و وام گرفتن ، براي کادوي تولدتان يک عدد پژو 206 آلبالويي خريد ،
با دلخوري بگوييد : اگه با خواستگار قبليم ازدواج مي کردم حتما برام يه ماکسيما مي خريد !
هر وقت ديديد که شوهرتان با خيال راحت خوابيده است براي ضد حال زدن به او بگوييد :
عزيزم ميدوني اگه الان مهريم رو مطالبه کنم بايد بري گوشه زندان بخوابي ؟!
هر 5 دقيقه يکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنيد و بگوييد : عزيزم فقط مي خواستم مطمئن بشم
که تلفنت مشغول نيست و حواست جمع کارته !
هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگوييد : عزيزم ، انگار همين چند سال پيش بود که در يک
لحظه خر شدم و بله رو گفتم !
از همسرتان معناي عشق را بپرسيد و بعد از اينکه 2 ساعت عشق را تفسير کرد و برايتان داستان
هاي عشقي تعريف کرد ، به او بگوييد : ابله ! عشق يه چيزي مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه !
هر وقت ، شوهرتان رازي را برايتان گفت و از شما خواست که پيش خودتان بماند و به کسي نگوييد ،
سعي کنيد ، کسي از دوستان ، فاميل و همسايه ها نماند که اين راز به گوشش نرسد !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان شاهده
3 تیر 90 15:43
سلام ممنونم جالب بود


مامان شازده کوچولو
3 تیر 90 17:19
ممنون از این همه لطفی که نسبت به ما خانمها دارید
همه راهها رو گفتید و هیچ راهی برای بازگشت به خانه پدری ناگفته نمونده
خسته نباشید ، خیلی خوش ذوقید
چرا شما بروید خانه پدری .اقا را..............

مامان غزل
3 تیر 90 19:01
وای اینکه خیلی نامردیه
ولی خب یه جورایی بامزه بود خندیدم
ممنون جالب بود
هدف از این نوشته خندیدن شما بود




مامان فرشته
4 تیر 90 1:27
مامان عسل
4 تیر 90 7:16
سلااااام کاش یه چیز جدیدتری میگفتین آخه من همه ی این کارا رو کردم
بابا محسن
5 تیر 90 8:25
هیچکدوم از این کارها را رو من انجام نداده ولی چرا بازم احساس میکنم روانی شدم ....! شاید خیلی به کارشون واردن ! ما مردها هم ســــاده ...!

این روشها قدیمی .خانمها امروز با روشهایی جدید کار میکنن.از سادگی مردها نگو که....................بخصوص من و شما که..............
نی نی توپولی
6 تیر 90 7:03
جالب بود
ممنون