زهرا کوچولوزهرا کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

زهرا کوچولو و باباش

سلام دوستانی که به وبلاگ من سر میزنند لطفاً کامنت بگزارید

هشدار....دستمال مرطوب

1390/3/12 19:26
نویسنده : بابای زهرا
1,550 بازدید
اشتراک گذاری

باسلام به همه دوستان .امروز که داشتم بی هدف در اینترنت گشت میزدم مطلب جالبی دیدم گفتم شاید برای شما هم جالب باشه و.......................

معجزه وحشتناک دستمالهای مرطوب برروی دختر دانشجو!!


 

 دختر جوانی ادعای عجیبی را پیش روی پلیس قرار داد که تازگی داشت.

دختر 21 ساله در تحقیقات گفت:

«می‌خواستم به دانشگاه بروم که سوار اتوبوس شدم.

زن جوانی که در صندلی کناری‌ام نشسته بود خیلی باکلاس و شیک به نظر می‌رسید،

دیدم که به صورتم خیره شده است تا اینکه لبخندی زد و سرصحبت را باز کرد.

وقتی شنیدم که با یک پزشک پوست آشناست

و دستمال مرطوبی سراغ دارد که باعث از بین رفتن لک و جوش صورتم می‌شود

خوشحال شدم.

می‌گفت دستمال‌ها بی‌خطر هستند

و هر شب باید آن را روی صورتم بگذارم تا پوستم ترمیم شود.

«فریماه » همان لحظه یک سری دستمال مرطوب به من داد

و خواست شماره موبایلش را داشته باشم

و اگر دستمال‌ها تاثیر خوبی روی صورتم گذاشتند

با وی تماس بگیرم تا سفارش بدهد از اروپا برایم بیاورند.

همان شب دستمال مرطوب را روی صورتم گذاشتم.

حس خوبی به من دست داد.

از آن به بعد هر شب این کار را می‌کردم.

یک هفته نشده بود که با فریماه تماس گرفتم و بسته جدیدی از دستمال‌ها را سفارش

دادم.

همدیگر را دیدیم و او با گرفتن 20 هزار تومان دستمال‌ها را به من فروخت ».

دختر دانشجو افزود:

«هر شب مرتب دستمال‌ها را استفاده می‌کردم

و اگر آنها را به صورتم نمی‌گذاشتم نمی‌توانستم بخوابم

و نیمه‌های شب از خواب می‌پریدم.

اصلا تصور نمی‌کردم که معتاد دستمال‌ها شده‌ام.

رفته رفته وقتی از دستمال‌ها استفاده نمی‌کردم خمار و خواب‌آلود می‌شدم.

خواهرم که از نزدیک شرایط من را دنبال می‌کرد ترسیده بود،

طوری حرف می‌زد که انگار مطمئن است من مواد مصرف می‌کنم اما نمی‌پذیرفتم.

هر بار با فریماه تماس می‌گرفتم قیمت دستمال‌ها را چندین برابر بالا می‌برد.

سومین بار بود که 100 هزار تومان خواست،

ناچار بودم بپردازم.

هر هفته وقتی با فریماه تماس می‌گرفتم

چون می‌دانست وابستگی شدیدی به دستمال‌ها دارم قیمت را بالاتر می‌برد.

خواهرم که بیشتر متوجه رفتارها و بی‌تابی‌های من شده بود خانواده را در جریان قرار

داد.

اصرار داشتند آزمایش بدهم.

من تصور نمی‌کردم چنین جواب عجیبی بشنوم،

به خاطر همین پذیرفتم و آزمایش دادم. نتیجه باورنکردنی بود.

در خون من یک نوع ماده مخدر به نام «ال‌سی‌من» وجود داشت

که از راه پوست و دستمال‌های مرطوب من را معتاد کرده بود.

وقتی با فریماه تماس گرفتم و شنید می‌دانم چه بلایی بر سر من آورده است

تماس را قطع کرد

و از آن به بعد گوشی‌اش خاموش است.

من از این زن که می‌تواند دخترهای دیگر را نیز فریب دهد، شکایت دارم».

ماموران با شنیدن ادعاهای دختر دانشجو به بررسی‌های تخصصی دست زدند و پی بردند

« ال‌سی‌من» یک نوع ماده مخدر سوییسی بوده و از طریق اروپا وارد ایران شده است.

ماموران دریافتند که فریماه با اطلاع از اینکه دستمال‌ها اعتیاد‌آور هستند،

سوار اتوبوس‌ یا مترو به جذب مشتری از میان دختران جوان پرداخته

و با استفاده از عدم آگاهی آنان به خطری که در پیش دارند

ابتدا با قیمت‌های پایین دستمال‌های «ال‌سی‌من» را در اختیارشان گذاشته

سپس با اعتیاد طعمه‌هایش پول زیادی به جیب می‌زند.

تحقیقات در این باره که آیا باند سازمان‌یافته‌ای به چنین اقدام خاموشی دست

می‌زند ادامه دارد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

بابامحسن
13 خرداد 90 17:24
یکی نیست به این خانمها بگه : با این سادگیشون فقط جیب افراد سودجو را پر میکنن و در ثانی به سلامتی خودشون لطمه میزنن ... خیلی ناراحت شدم ... انسانیت و وجدان وقتی نباشه همینه ...


سلام .خانم اقا ندارهوقتی وجدان نباشه و عقل یا به قول شما سادگی باشه همه در خطر هستن
مامان فرشته
14 خرداد 90 1:26
سلام عجب آدمهای بی وجدانی پیدا می شن
سمیرا مامان سپهر
14 خرداد 90 9:35
مامان ماهان
17 خرداد 90 11:04
مامان عسل
18 خرداد 90 1:47
مرسی جالب بود
مریم
18 خرداد 90 4:13
سلام واقعا تعجب کردم،چه راحت آدمها گول میخورن و معتاد میشن